تودلیجات

هیچ چیز ابدی نیست...باور کن

تودلیجات

هیچ چیز ابدی نیست...باور کن

بده باد ببره غصه هاتو ^_^

منوی بلاگ

۱ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

وقتی وارد پنل وبلاگم میشم و با ستاره ها و پستای جدید مواجه میشم انگار وارد روستایی شدم که پر از خاطرست برام و بودن توش ذهنمو آروم میکنه، دیدید میرید روستا از هیاهوی شهر دور میشید؟بیان حکمو داره برام تو فضای مجازی..
ولی تعداد آدمای ساکن روستا خیلی کم شده و خوش حال میشم چند تا چراغ ازش میبینم.بعضیام مثل خودم هر چند وقت یه بار به خونه ی روستاییشون سر میزنن...امشب در حالی اومدم خونه ی روستاییم، که طی روز بالای ده تا استکان دمنوش پونه و نعنا و بابونه و کاکوتی نوش کردم و به صورت ممتد ماسک زده و دستمال به دست بودم.نمیدونم سرما خوردگیه یا اون ویروس وامونده ی بی‌صاحاب:/
هرچیه در حال زمین زدنشم و از روز اول خیلی بهترم چش نخورم ایشالا
والا اگه ذره ای نالان و نگران بوده باشم واسه خاطر خودم نبوده همش به خاطر سرایت نکردن به نویان(خواهرزادم)و بقیه اهالی خونه بوده..
گفتم بهتون خاله شدم؟
یه حس خیلی باحالیه، وقتی تو چشمام نگاه میکنه راحت بهش میگم الهی بمیرم واسه بادوم چشمات
، الهی تیکه تیکه بشم واسه اون دستای سوسیسیت ...اره خلاصه به آدم بزرگا نمیتونم اینقدر راحت ابراز علاقه کنم.. اینکه آدم قبل مامان شدن خاله بشه خیلی قشنگ تره:)

+دو روزه رو مود یه دل گرفتگی خاصیم، انگار همش جمعست:(

++میدونم عنوان بی ربط بود.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۰ ، ۲۱:۱۶
حیات ..