تودلیجات

هیچ چیز ابدی نیست...باور کن

تودلیجات

هیچ چیز ابدی نیست...باور کن

بده باد ببره غصه هاتو ^_^

منوی بلاگ
شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۷:۱۸ ب.ظ

از قشنگیا حرف بزن

امروز صبح آماندا تا من را دید گفت: "چه پولیور قشنگی، خیلی بهت می‌آد". بعد هم کله‌اش را فروبرد توی مانیتور و مشغول محاسبه‌ی سایز میلگرد‌های ستون‌های بتنی پل شد. همین دو جمله‌ی ساده، هزار ژول انرژی برایم تولید کرد. پارسال هم با دوستم رفته بودیم رستوران. گارسون‌مان یک دختر خیلی جوان بود که وقتی می‌خندید یک چاله‌ی گود می‌افتاد روی لپ راستش. غذا را که آورد رفیقم بهش گفت: چال گونه‌ات خیلی جذابه. بعد هم با سر رفت توی کاسه سوپ قارچ و مشغول خوردن شد. گارسون هم دو برابر لبخند زد برای‌مان و چال گونه‌ی راستش به اندازه یک بند انگشت گود شد. معلوم بود که همین یک جمله‌ی ساده کار خودش را کرده و روز گارسون را قشنگ کرده است. 

خود من هم چند سال پیش رفته بودم توی یکی از دهات شمال ایالت‌مان. توی راه برگشت دم یک کافه نگه داشتم تا چای بگیرم. کافه‌دارش زن پیر و چروکی بود که موهایش را آبی کرده بود. به نظرم خیلی قشنگ می‌آمدند. همین را بهش گفتم. آن‌قدر خوشحال شد که آمد این ‌طرف دخل و بغلم کرد. حالا بماند که چای‌اش مزه‌ی پشکل خشک می‌داد. 

دارم یاد می‌گیرم که زیبایی‌ها را اعلام کنم. به شکل بی‌منظور و بی‌خطر. همان تعریف یا کامپلیمنت. باید اعتراف کنم که در کنار میلیاردها خاصیت خوبی که فرهنگ ما دارد، جای این یکی کمی خالی است. شاید هم من می‌ترسم از این سلاح کاربردی برای خوب کردن حال دل ایرانی‌ها استفاده کنم. ترس از سوِء‌تعبیر. پارسال با دو نفر قرار داشتم شهرکتاب میدان ونک. خانم پشت دخل لبخند که می‌زد، امید به زندگی آدم سه برابر می‌شد. اما به هیچ وجه جرات نداشتم زکاتش را به آن خانم پس بدهم و بگویم چه قدر لبخندتان قشنگ است. احتمالا بابت این تصور که از این سلاح بی‌نهایت بار سواستفاده شده و کاربردش راه انداختن کارهایمان شده یا کشاندن پای صاحب قشنگی به رختخواب. حتی جرات نداشتم به راننده‌ی تاکسی ونک-آریاشهر بگویم که چه خالکوبی قشنگی روی گردنش دارد. به هر حال ممکن بود سوتعبیر کند و بگوید که در خانه‌اش شتر سخن‌گو نگه می‌دارد، بیا تا برویم. 

همین شد که با خیال راحت به پیرزن خارجی توی دهات گفتم چه موهایت قشنگ است اما به داخلی‌ها نگفتم. اما خب. تمرین لازم دارم. تعریف و کامپلیمنتِ بی‌منظور و بی‌خطر، خیلی لذت‌بخش است. اصلا مثل سیب و انگور و نارگیل، میوه‌ای از میوه‎های بهشت است. چه اشکال دارد به نگهبان ساختمان بگویم که موهایش را چه قشنگ کوتاه کرده. یا مثلا به ماموری که پای پاسپورت‌ها را مهر می‌زند بگویم چه سبیل‌های حقی داری. یا به مهمان‌دار هواپیما بگویم رنگ چشم‌هایت مثل آسمان ماه نوامبر است. بعد هم راهم را بکشم و بروم. بی‌آنکه هیچ چیزی بخواهم. بی‌منظور و بی‌خطر، چند لحظه آدم‌ها را از کثافت دنیا فارغ می‌کنیم. چی بهتر از این؟


فهیم_عطار

@Amiralichannel


+وقتی این متن و خوندم به خودم گفتم آفرین دختر...دمت گرم :)

چون حس میکنم تنها ویژگی مثبتم باشه که خودم با اطمینان میتونم ازش حرف بزنم..و به نظرم تعریف کردن ازش خود شیفتگی نباشه،چون کار سختی نیست..و بدست آوردن این ویژگی خیلی راحته..و اکثر آدما قبولش دارن ولی اجراش نمیکنن:)

ولی خب واقعا بعضیا جنبشو ندارن:|مثلا اونقدر ذهن کثیفی دارن که ممکنه فکر کنن داری بهشون حسودی میکنی!یا مثلا میخوای نخ بدی..هردوی این موارد برام پیش اومده:||البته تعریف کردن بی مقدمه از آدما یه کم غیر معقوله ولی بیاید تو تعریف کردن از خانواده و دوست و فامیل و اونایی که باهاشون راحتیم و میدونیم ذوق میکنن و با ظرفیت کم نذاریم:)

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۱۳
حیات ..

نظرات  (۱۴)

همیشه نمیشه از قشنگی ها گفت 
پاسخ:
آره همیشه نمیشه ولی اکثرا میشه:)
حالا فعلا توی مجازی تمرین کنید تعریفا رو :) تا ببینیم چی میشه
+سوال قبلی منتفی شد
پاسخ:
راستش تو مجازی فقط میشه از مفهوم پست و قلم تعریف کرد:دی
مثلا چه پست خوبی،چه خوب نوشتی و...
 بقیه چیزارو نمیشه قضاوت کرد:/

هوم همینا خوبه
پاسخ:
اوهوم
نمیشه به غریبه ها گفت,مثلا من به اون گارسون همون حرف رو بزنم،عمرا برداشت بد نکنه:|
ولی در حد فامیل و آشنا هم میشه ،هم خیلی برای تحکیم روابط کاربردیه:)
پاسخ:
آره بابا نمیشه:))
درسته در مورد آشناها جواب میده،البته صادقانه نه تعریف الکی که چاپلوسی به حساب بیاد:)
۱۴ بهمن ۹۷ ، ۰۸:۳۶ مردی بنام شقایق ...
سلام

ما یه مدیر عامل داشتیم خارج تحصیل کرده و خارج کار کرده. سن بالا ولی بسیار جنتلمن

با هم که میرفتیم جایی دقیقا همینجوری بود

موقعی که داشتیم از هواپیما پیاده میشدیم رو کرد به یکی از مهموندارا و یواشکی گفت به نظر من شما زیبا ترین خانم این گروه هستین و رفت بیرون

دختره غش کرد :)))
پاسخ:
سلام

چه با حاللل:))
تو ایران ریسکه اینطوری تعریف کردن
 خوبه از هواپیما پرتش نکردن پایین:)
۱۴ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۲۰ مردی بنام شقایق ...
خب عرض کردم که!

اگه من این حرفو زده بودم که پاشنه ده سانتی کفشش رو میکرد تو چشمم!

ولی ایشون متولد 1327 هست

اون دختره جای نوه اش بود :)))
پاسخ:
:))))
پس چه پیرمرد باحالیییییی
۱۵ بهمن ۹۷ ، ۰۸:۳۶ هیوا جعفری
چه متن قشنگی. سعی می کنم وارد زندگیم کنمش :)
پاسخ:
خیلیم عالی^_^
متن خیلی قشنگی بود..
منم تااونجایی که به صلاح باشه و بدونم طرف مقابلم ناراحت نمیشه بهش میگم مثلا چقدر عینک خوشگله یا چقدر بهت میاد یا.....
پاسخ:
:)))
ایول، همینههه^_^
جالب اینجاست که وقتی خودم از یکی تعریف میکنم خودمم ذوق می کنم *_*
پاسخ:
درسنه حس خیلی خوبی داره:))
چیزی که باعث میشه من این کارو کمتر انجام بدم غفلت و فراموشیه . دقیقا توی اون لحظه که کسی داره کاری انجام میده که قابل تحسینه من در دنیای دیگه ای سیر می کنم ...
پاسخ:
چه دلیل متفاوتی!! 
گاهی وقتا هم حواستونو جمع کنید و تحسینش کنید:))
عمریه دنبال این حواس جمعیم ، اما کو ...
پاسخ:
:((
۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۰۲ مریــــ ـــــم
ببخشید کپی کردم از وبلاگ دچار 
:|
ولی نظرم اینه:
شبی که فهیم عطار گذاشت کانالش تصمیم گرفتم خجالت یا هرچی اسمش هست رو بذارم کنار از هرچیزی که میبینم و خوشم میاد یا قشنگ بنظر میاد تعریف کنم
دوروز بعدش تو کلاس نقاشی به دختره ی آبرنگی گفتم چه روسری خوشگلی داری
با تک تک سلولاش خوشال شد.بعد هول شد چی بگه
۷/۸تا تعارف تیکه پاره کرد
نیم ساعت بعدش اومد از نقاشیم تعریف کرد
یه حالت عوض بده ؟؟بده بستون؟چی بهش میگن ؟بهم دست داد
غریبیم با تعریف کردن از هم
امروز تو آسانسو میخواستم به پسر همسایمون بگم چه ریش بامزه ای داری تا تصمیم بگیرم بگم یا نگم رسید ۴ 
:|
پاسخ:
اولش میخواستم بپرسم به دچار چه ربطی داره،رفتم دیدم باز نشر شده..ازترز گرفتم:|
اتفاقا منم پریروز به یه دختره تو کتابخونه گفتم جااانم چشمات رنگ مقنعته(مقنعش زیتونی بود)
خیلی خودشو کنترل کرد ضایه نخنده،گفت مرسی☺چشمای من تغییر رنگ میده..بعد شروع کرد خاطره تعریف کردن گفت تو فامیلمون هرکس میخواد لنز بخره منو با خودش میبره..همه زیاد بهم میگن که حالت چشمات و حالت بینی و لبت خیلی قشنگه ولی من فکر میکنم خوشگل نیستم...خلاصه دیگه حسابی بهش حال دادم:دی 
دست بر نمیداشت..
خوب شد نگفتی به پسره:|||
آدم از هرکس و ناکسی اونم تو آسانسور تعریف نمیکنه که عزیز دل خواهر:/
۳۰ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۱۷ مریــــ ـــــم
خیلی دوسش دارم
خیلی بچه خوبیه
واقعا واقعا اگه ۷سال ازم کوچیک تر نبود خودم ازش خواستگاری میکردم
پاسخ:
حیف از منم کوچیک تره،وگرنه میگرفتمش:|
خب بابا خجالت نداشت که،چونشو میگرفتی میگفتی خاله ریشات چه باحالههه😂😂
۳۰ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۵۲ مریــــ ـــــم
عزیزم مثل گوریله
چرا این نشل جدید اینقد گنده ان؟؟؟
پاسخ:
:| :|

همش پفه:)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی